درد نامه مامان رز

سلام دوستای عزیز و مهربونم در ابتدا می خوام از همه تون خودم یه تشکر ویژه داشته باشم به خاطر اظهار لطف های قشنگتون که حاوی کلی انرژی مثبت برای من بود ما دیروز از بیمارستان مرخص شدیم و به خونه اومدیم ولی در اون روزهای سخت همش دوست داشتم بیام نی نی پیج تا با شما دوستای خوبم درد دل کنم ولی متاسفانه به اینترنت دسترسی نداشتم فقط از بابای رز بانو می خواستم کامنت ها رو برام پرینت بگیره و بیاره و از همکارم خواستم ازتون تشکر کنه و از احوالات رزم خبر بده خلاصه بی اندازه از همراهیتون سپاسگزارم دلم خیلی براتون تنگ شده بود مخصوصا برای نی نی های خوشمزه تون یه بوس خیلی گنده برای نی نی های عسل خودم بوووووسسسسس.

شکر خدا عفونت اداری گلم برطرف شد ولی یه اسکن مثانه و یک آزمایش کشت ادرار باید بدیم ، برای ناز نازی من دعا کنید رفلاکس نداشته باشه چون دکتر قرار شد دو تا اسکن ها رو با هم ببینه کلی براش نذر کردم ان شاالله اگه هیچ چیزی نبود یه سفره حضرت ابوالفضل ( ع )می اندازم. دختر قشنگم توی این ده روز ، روزهای سختی رو گذروندم انگار جهنم رو تجربه می کردم نه بالا تر از جهنم ، وقتی که دکتر گفت بریم بیمارستان نیکان خیلی گریه کردم بعدم این دکتر و اون دکتر تا بعد از دو روز تب 40 درجه رفتیم پیش دکتر بهرامی و گفت بستری بعد هم رفتیم کسری و بستریت کردیم مامانی نمی دونی چقدر از عمق وجودم گریه کردم وقتی که به زور تو رو از من جدا کردن تا آنژیه کت بهت بزنن نیم ساعتی که به در چسبیده بودم و زار می زدم دوست داشتم توی قلبم بزنن ولی به تو عشقم دست نزنن بعدم سرم ، سونوگرافی کشت ادرار و از همه بدتر 4 ساعتی که برای اسکن رفته بودیم بهت آمپول زدن تا کمی بخوابی وقتی خوابیدی و رفتیم اسکن بگیری از مسئولش خواستم تا کمی همکاری کنه تا شما بیدار نشی ولی انگار نه انگار که شما کوچولویی الانم که دارم می نویسم اشکم داره در می یاد قربونت برم بعد از این که شما رو گذاشتم و دستگاه رو روشن کرد و شما هم که خوابت سبکه بیدار شدی و کلی ترسیده بودی الهی مادرت بمیره که یاداوری این روزها هم برام زجرآوره ، بعد از نیم ساعت گریه از شش تا دو تا گرفتن ازشون خواهش کردم ببرمت بیرون و دوباره بیاییم و خواستم اینها رو ذخیره کنن که گفتند باشه انقدر گریه می کردی و آروم نمی شدی که بعدش یک ساعت گریه کردی تا خوابت برد دوباره رفتیم و چرا دیر اومدین و کلی غر زدن بعد هم دو ساعت دستاتو پاهاتو نگه داشتن و دوباره شش تاگرفتن البته دو تای قبلی رو با نهایت خونسردی پاک کرده بودن خیلی بد بود صدای جیغ زدنات و گریه کردنات قلبم رو منفجر کرده بود آه عزیزم می گن این یکی اسکن از اون قبلی هم سخت تره نمی دونم چیکار کنم......... دیگه رمقی ندارم شب ها تا صبح برای اینکه سرمت رو نکشی بیدار می موندم همه این سختی ها و درد کشیدن های من به جهنم فقط می خوام تو سلامت و شاد باشی من اصلا اهمیت ندارم مامانی هزار بار بهت گفتم تو خواب و بیداری بازم می گم خیلی دوست دارم قربونت برم درد و بلات به جونم فدات بشم گل ناز خانم که الانم با کلی آنتی بیوتیک لاغر خانمی من شدی جونم فدات دلبندم ، قراره تو اولین فرصت وقتی جواب اسکن ها چیزی نبود بریم مشهد پابوس امام رضا (ع) ان شاالله ،بعد میخوام با بهنود جون قرار بزاریم و همدیگه رو ببینیم خیلی جالب انگیزه مگه نه .

درخواست عاجزانه یک مادر از شما دوستای خوبم اینه که برای عشق من دعا کنید جواب اسکن ها هیچ چی نباشه رفلاکس مثانه هم نداشته باشه خواهش میکنمممممم برای سلامتی همه نی نی ها مخصوصا رز بانو 5 تا صلوات به نیت پنج تن اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم

 


تاریخ : 30 مرداد 1392 - 19:38 | توسط : مامان رز | بازدید : 2112 | موضوع : وبلاگ | 50 نظر

عشقم رز بانو همچنان در بیمارستان کسری

الهی قربون چشمهای نازت بشم که تو همه عکس ها با فلش دوربین جمع شون کردی الهی مامانت بمیره و این روزها رو نبینه عزیزم نمی دونی چقدر از اینکه سوراخ سوراخت میکنند عذاب میکشم راضیم همه این امپول ها رو توی قلبم بزنند

ولی به تو دختر نازم هیچ اذیتی نرسه الهی دردو بلات تو جونم ان شاالله زود خوب میشی تک ستاره جزیره عشق رز نازم

از همه شما دوستای عزیزم سپاسگزارم که دعا گوی دخترم هستید عفونتش تقریبا بعد از ده روز در بیمارستان تحت نظر بودن برطرف شده براش دعا کنید فردا می خواهیم اسکن بدیم دعا کنید برای فرشته کوچیک مهربونم دعا کنید تا زودتر خونه بیاییم و باز هم مثل ایام به هم سر بزنیم

دختر عزیزم دوست نداشتم عکس خانوادگی در بیمارستان بزارم ولی می خوام بدونی که عاشقانه دوستت داریم برای سلامتی دخترم به نیت پنج تن پنج تا صلوات

بفرستید آمین یا رب العالمین


تاریخ : 27 مرداد 1392 - 05:27 | توسط : مامان رز | بازدید : 3183 | موضوع : وبلاگ | 41 نظر

تو رو خدا برای دخترم دعا کنید

نمیدونم چی دارم می نویسم فقط اینو بگم که بعد از ازمایش و سونو فردا صبح رز عشقم در بیمارستان نیکان بستری میشه اینقدر گریه کردم که دارم میمیرم از خدای خوب و مهربون می خوام همه مریضی دخترمو توی قلب من بذاره ولی دخترم سالم باشه اون خیلی کوچیکه نمی دونم چطوری می خواد تحمل کنه از شما همراهان عزیزم عاجزانه خواستارم برای سلامتیش دعا کنید برای سلامتی اش 5 تا صلوات بفرستید شاید این امواج صلوات که خیلی بهش اعتقاد دارم به دادمون برسه خداحافظ


تاریخ : 16 مرداد 1392 - 13:13 | توسط : مامان رز | بازدید : 2275 | موضوع : وبلاگ | 84 نظر

مامان باباهای عزیز لطفا برای دخترم دعا کنید

از اون جایی که گل دخترم که شدیدا عاشقشم خوب وزن نمی گرفت و من کلی به خاطر بی اشتهاییش و ثابت بودن وزنش روی نمودار حرص می خوردم تا جایی که کارم به دکتر قلب کشید که اون هم به خاطر تو رفتم دلبندم ،در پی کنکاش در مورد وزنت دکتر مصائب سه هفته پیش گفت که باید آزمایش کشت ادرار بدیم بار اول آزمایش رو دادیم دکتر گفت باید تکرار بشه دوباره تکرار کردیم دیروز که جواب آزمایشو باباش پیش دکتر برد گفت که عفونت اداری داره و اصلا خوب نیست از جهتی که خدای نکرده ممکنه عفونت به کلیه ها برسه و این امر باعث شده که نازکم نمودار وزنیش ثابت بشه حالا امروز قراره بریم سونو از کلیه هاش بدیم دکتر گفت بعد از سونو میگم باید در بیمارستان بستری بشه یا نه از دیشب آموکسی سیلین خوردن هم شروع شده یعنی از دیشب دارم دیونه میشم از خداوند می خوام به حق این ماه عزیز به حق شهید این ماه شفای همه مریض ها رو بده مخصوصا رز همه چیز مامان و بابا رو امیدوارم همه عفونت های دختر گلم بره توی قلب من ولی عمرم عسلم همه وجودم خوب خوب شه ، آخه مامان جونی من و بابایی که میدونی چقدر عاشقتیم پس عاجزانه ازت می خواهیم که زود زود خوب شی، میدونی مریض شی مامانی میمیره ها پس به خاطر من و بابایی خوب شو عشقم، نمیدونی چقدر مامانی برای سلامتیت نذر کردم ، از شما دوستای عزیزم هم خواستارم توی این شبهای عزیز برای همه مریض ها دعا کنید به خصوص بچه ها و به خصوص عزیز دل من رز بانوی من،مخصوصا مامان بهنود جونی که پیش آقا امام رضائید. عزیزان فراموش نکنید بی اندازه سپاسگزارم


تاریخ : 15 مرداد 1392 - 20:18 | توسط : مامان رز | بازدید : 1524 | موضوع : وبلاگ | 26 نظر

رز: من و دوستم هلیا جون در جشن تبلدش

رز: من و دوستم هلیا جون در جشن تبلدش

تولدت مبارک عزیزم علی رغم اینکه به خاطر بیماری رز بانو حوصله نداشتم ولی رز خانمی گفت اگه به دوستم کادو ندیم ناراحت میشه من هم گفتم به چشم ،ناقابل امیدوارم خوشت بیاد بوسسسس
تاریخ : 15 مرداد 1392 - 20:06 | توسط : مامان رز | بازدید : 2212 | موضوع : فتو بلاگ | 5 نظر

ماجراهای من و خونمون

ماجراهای من و خونمون

ای خوردنی ترین موجود دنیا ، ای شیرین عسل مامان ، ای عشق من ، دلیل زنده بودنم ، جونم روحم نفسم عشقم تویی همه کسم وای که چه خوشحالم تو رو دارم ایییییییییی جونم؛ نمی دونید این دختر من چقدر شیرینه فقط عکسشو می بینید انقدر عسله که نگو من نمی گم تموم عالم می گن از همه خوشگل ها تو خوشگل تری .......
فدای دخترم بشم که هر جا می ریم همه رو با نگاهت جذب می کنی تو هر سنی تو هر جایی حتی پشت چراغ قرمز که به ماشین ها نگاه می کنی، هر کسی هم می بینتت می گه ای جون کپی ملک در سریال لامیاست قربونت برمممممممممممم عاشقانه دوستت داریم دختر نازم یه روزی اگه من هم نبودم و اینها رو خوندی بدون مامانی خیلی خیلی....... دوست داشته و داره و خواهد داشت اگه جسمم هم توی این دنیا نباشه روحم همیشه کنارته دوست ندارم هیچ وقت حتی به خاطر من ناراحت باشی عزیزم دلبندم دلم برات بیشتر تنگ شد پس دارم می یام پیشت گل نازم رز کوچولوی مامان هر چند که شما شصد درصد بابایی هستی بوووووووسسسسس
تاریخ : 14 مرداد 1392 - 22:00 | توسط : مامان رز | بازدید : 3262 | موضوع : فتو بلاگ | 24 نظر

رز : من و دوستم علی جون در روز تبلدش

رز : من و دوستم علی جون در روز تبلدش


تاریخ : 12 مرداد 1392 - 21:40 | توسط : مامان رز | بازدید : 1888 | موضوع : فتو بلاگ | 16 نظر

توجه توجه

دوستای خوبم مامان باباهای مهربون که میایید و به من سر میزنید من همزمان دو تا تاپیک گذاشته بودم لطفا قبلی رو هم بخونید و اظهار نظر کنید ممنونم بوس بوسی برای تک تکتون 


تاریخ : 09 مرداد 1392 - 19:43 | توسط : مامان رز | بازدید : 1144 | موضوع : وبلاگ | 4 نظر

تاپیک این قسمت با شما ؟؟؟؟؟؟

تاپیک این قسمت با شما ؟؟؟؟؟؟


تاریخ : 07 مرداد 1392 - 22:06 | توسط : مامان رز | بازدید : 1714 | موضوع : فتو بلاگ | 33 نظر