رز همه چیز مامان و بابا تولدت مبارکککککککککککککک

این سری عکس های رز خانم تقدیم به دختر گلم و همه دوستای مهربونش

 امروز خورشید درخشان تر است و آسمان آبی تر

نسیم زندگی را به پرواز میکشد و پرنده آواز جدید می سراید

امروز بهاری دیگر است امروز را شادتر خواهم بود

جدیدترین عکس رز خانم الماس زندگیمون بعد از کوتاهی موهای خوشگلش

امروز 21 تیرماهه: روز 21 تیرماه ساعت 21.15 در بیمارستان خاتم الانبیاء بزرگ ترین اتفاق زندگیمون افتاد . یکی از زیباترین فرشته های خدا زمینی شد و لطف خداوند شامل حال ما شد این فرشته زیبا و دوست داشتنی و البته در حال حاضر شیرین زبان را رز خواندیم زیباترین رز دنیا 

 بازم شادی و بوسه گل های رز و میخک       میگن کهنه نمیشه تولدت مبارک

تو این روز طلایی تو اومدی به دنیا                وجود پاکت اومده تو جمع خلوت ما

تو تقویمها نوشتیم تو این ماه و تو این روز     از آسمان فرستاد خدا یه رز زیبا

یه کیک خیلی خوش طعم با دو تا شمع روشن     یکی به نیت تو یکی از طرف من

الهی که هزار سال همین جشن رو بگیریم    به خاطر وجودت به افتخار بودن

تو این روز پر از عشق تو با خنده شکفتی      با یه گریه ساده به دنیا بله گفتی

ببین تو اسمون ها پر از نور و پرنده اس      تو قلبها پر عشقه رو لبها پر خنده اس

تا تو هستی و چشمهات بهونه اس واسه خوندن  همین شعر و ترانه تو دنیای ما زنده اس

 واسه تولد تو باید دنیا رو آورد  ستاره رو سرت ریخت تو رو تا آسمون برد

اینا یه یادگاری توی خاطره هاته   ولی به شوق امروز میشه کلی قسم خورد

تولدت عزیزم پر از ستاره بارون

پر از بادکنک و شوق ، پر از ائینه و شمعدون

 الهی که همیشه واسه تبریک امروز

بیان یه عالم عاشق ، بیاد هزار تا مهمون

روز میلادت مبارک عزیزترینم

 


تاریخ : 21 تیر 1393 - 12:05 | توسط : مامان رز | بازدید : 4094 | موضوع : وبلاگ | 80 نظر

بعد از یه وقفه طولانی سلام به همه دوستای گلم

رز : دوستای خوبم سلام حالتون خوبه ؟ من تصمیم دارم خودم تند تند بیام و پست های جدیدم و خبرهای بزرگ شدنم رو بدم آخه سال جدید حسابی با حرف زدن هام مشهور عام و خاص شدم و بیشتر دوستان و اقوام از فرهنگ لغتم استفاده میکنند
اجازه بدین به همه باباهای نازنین روز پدر رو تبریک بگم مخصوصا به بابای گل خودم که بهترین بابای دنیاست در پست های بعدی همه خبرهایی که براتون نگفتم رو میگم پس بزنین بریم:

یادتون که نرفته من رز خانم هستم از نوع گلچین به همه تون میگم دوسیتون دارم

روز مادر رو از دست دادیم ولی به همه مامانهای گل و دوست داشتنی مخصوصا مامان خودم تبریک میگم و حالا.....

بابا ابراهیم عزیزم روز پدر بهانه ای است که بگویم به داشتن پدری چون شما افتخار میکنم

نوشتن از تو

از لحظه لحظه زندگیت که برایم زندگی کردن را زیباتر کرد سرشار از شادی است

وقتی میخواهم تو را وصف کنم به یاد روشنایی عشق افتادم و تمام عاشقی های تو، به یاد لبخندهایت و همه مهربانی های تو و به یاد قامت رعنایت که سالهاست سایه سار مهربان زندگی من است.

پدر مهربانم پدر عزیزتر از جانم کودکی و لحظه لحظه زندگیم در میان دستهای مهربان و سبز تو سپری میشود و من در تمام این سالها عاشق تو بودم و هستم و خواهم بود، و همین امر موجب حسادت ....... شده است .

بابای دوست داشتنی من روزت مبارک

میدانم در کتاب زندگی هرگز دختر عاشق پیشه ای به نام رز را فراموش نمیکنی تو برایم

معجزه ای هستی از جنس طلوع

ستاره ای هستی از جنس امید

شکوفه ای هستی از جنس محبت

تبسمی هستی از جنس عاشقی

رویایی هستی از جنس خوشبختی

جلوه ای هستی از جنس واقعیت

سرزمینی هستی از جنس سعادت

پرپروازی هستی از جنس آزادی

تکراری هستی از جنس مهربانی

خداوندگاری هستی از جنس یگانگی

یگانه ای هستی مهربان از جنس نور

بابا جونم خیلی دوسیت دارم حالا بوس بعد گاز بازم بوس .......... و این داستان هر شب من و بابا جوناینم هنر عکس گرفتن من از بهترین بابای دنیا

بوسسسسسسسسسسسس


تاریخ : 24 اردیبهشت 1393 - 11:25 | توسط : مامان رز | بازدید : 4167 | موضوع : وبلاگ | 97 نظر

رز همه چیز مامان و بابا در سال 1393 تقدیم میکند

سلام یه سلام مخصوص به همه دوستای گلم از نوع نی نی پیجیش دو تا عذرخواهی بدهکارم اول به دختر عزیزم که اینقدر پست جدیدش دیر شد مامانی شرمنده خودت میدونی که چقدر درگیرم ولی قول میدم عشق مامان جبران کنم ، دوم به دوستای گلم که نگرانشون کردم

اول بریم سراغ عکس ها بعد خبرهای داغ داغ رزی جوووونم ، خوب جیگر مامان بابا وارد میشود:

خبرهای داغ رز خانم : اول اینکه دختر گلم در سال جدید دامنه لغاتش اینقدر با لطف ونظر پرودگار گسترده شده که خیلی خوب حرف میزنه یه نمونه امشب وقتی که داشتی همش دکمه باز و بسته شدن سی دی رام کامپیوتر رو میزدی و بابایی کلافه شد و سی دی داخلش رو برداشت بهش گفتی : آفرین بزار و یا وقتی بابا میخواد بره بیرون میگی منم مییام الان واستا ، وقتی راجع به چیزی حرف میزنی در انتها میگی : مگه نه؟ وقتی بهت میگم زود باش میگی الان مییام ، داخل حموم میگی شامپو نزن ، عاشق ابراز علاقه ات هستم میگی دوسیت دارم بیا بغلم، الهی مامان فدات بشه شیرین زبونم

شعر تاب تاب عباسی رو خوب یاد گرفتی یه شعر اختراعی هم دادی و میگی نون منی یعنی جون منی ، عم منی یعنی عمر منی و حین ادای کلمات میرقصی ، از سلام گفتنت بگم که وقتی کسی رو میبینی سلام میکنی و میگی خوب هستین؟

در خانه که هستیم همش به چیزهای مختلف اشاره میکنی و میگی این باباس این ماماس این دزه یعنی رزه ، اولین روزی که سرکار نمیرفتم و باهم تا ساعت 10 خوابیده بودیم وقتی بیدار شدی و منو کنار خودت دیدی گفتی دوسیت دارم و همش تکرار میکردی الهی قربونت برم

وقتی زمین میخوری اول کمی گریه میکنی بعد میگی الان درا میاد اک میکنه یعنی الان زهرا مییاد و میزنه

در سال جدید عاشق کلاه قرمزی شدی و دایما در حال دیدن برنامه کلاه قرمزی 92 و 93 هستیم وقتی بیدار میشی میگی بع بع ای بزارم و دیگه تا وقتی هستیم اقای مجری باید ببینیم ، اگه بخوام ازت بنویسم ستاره اسمونمون هزار هزار صفحه میشه بازم برات مینویسم به روی چشمم ولی در پست های بعدی بازم مثل همیشه میگم عزیزتر از جونم به قول خودت دوسیت دارم عشقم بهانه نفس کشیدنم خدا رو شاکرم به خاطر اینکه فرشته ای مثل تو رو دارم در این روزهایی که میگذرونم وقتی کنارتم کلا به هیچ چیز فکر نمیکنم اینقدر ازت انرژی میگیرم که دیگه جا برای هیچ چی باقی نمیمونه ممنونم به خاطر بودنت ، چند روز دیگه میخوام با شیر مادر خداحافظی کنی ولی هر روز میگم فردا و دلم نمییاد ، شاید اینطوری اشتهات بهتر بشه دختر باربی مامان .

پیشاپیش روز مادر و روز زن رو به همه مامان های گل نی نی پیچی تبریک میگم مخصوصا به انای عزیز رز خانم که زحمت رز بانو رو کشیدن و همین جا بهش میگم مادر مهربونم دستت رو میبوسم به خاطر زحمات بی دریغی که برای من و رز خانم کشیدی و ازت به خاطر حمایت هات سپاسگزارم ، امیدوارم 120 سال به همراه بابا حاجی جون در کنارمون صحیح و سالم باشی .


تاریخ : 30 فروردین 1393 - 10:53 | توسط : مامان رز | بازدید : 3939 | موضوع : وبلاگ | 78 نظر

عشق فقط رز بانو

سلام سلام ما اومدیم بعد از یه وقفه طولانی ، این وقفه هم دلیل خاصی نداشت فقط یه کم درگیر مشکلات زندگی بودم دختر خوشگلم ببخشید که این دفعه دیرتر عکس هات رو گذاشتم ، راستش رو بخوای از پیغام ها و نظر های تهدید آمیزی که داشتم ترسیدم، اینقدر عکس بزارم که کلا جبران بشه ،خوب باسرعت نور بریم سراغ عکس هات و کارهای شیرینت ؛ الهی فدات بشم اینجا خودت تلت رو به سر زدی قربونت برم مننننننننننننن

رز : مامان بابا های عزیز من نمیزارم دیگه کسی ازم عکس بگیره آخه خودم یاد گرفتم عکس گرفتنو بلههههه

رز : ای بابا ول کن داستان نیسیتن بابا جونم فکر کنم میخواد کلک بزنه بزارید ببینم ............

بله داره از این ور یواشکی عکس میگیره، ههههههه ههههه بازم خوب نشد فکر کنم تاره

رز : فکر کنم بازم دارم دندون درمییارم همش دوست میدارم به لثه هام دست بزنم و آبریزش دهان هم دارم، این نور فلش دوربین هم اینقدر زیاده باعث میشه همش اخمالو باشم ای بابا ول کنم نیستن آخه یکی نیست بهشون بگه اینقدر از فاصله نزدیک خدائیش از خودتون هم عکس میگیرید، تازه خاله الناز جون تعجب کرده بود من 20 ماهه هستم فکر میکرد من مثلا چند سالمه شاهد 3 شاهدم 3.5 سال واقعا کههههههههههه..

خوب توی هر خونه ای همه دارن خانه تتانی میکنن من هم شروع کردم خوب مامان بابا جونم میرن سرکار خسته میشن من هم باهد کمک کنم پس بزن بریم، اینا هم باید تمیز شه

ای بابا بازم نمیزارن من کار کنم، کجا میبری منو مامانی من اول تصمیم گرفتم همه رو بریزم بعد تمیزش کنم باهد بلند شم

همه کارها مونده نمیزارن من کار کنم وقت بازی نیست ولی این همه سوژه بازی آخ جون مثلا میرم کمک ....

خوب برم لباس های کارم رو بپوشم و شروع کنم اینجا درش باز شده جای خوبیه برای مطالعه دوست میدارم

دارن در میزنن ؟؟؟؟؟؟آخ جون مهمون یعنی کی میتونه باشه اون هم وسط خانه تتانی ؟ در و باز کنید ........

محمد اومده من بهش مه میگم این پسر خاله امه

خوشگلی دردسر داره نگاه کن با لباس کارم خیلی تک و خوشمزه ام بگو ماشاالله

الهی مامان فدات بشه که محمد رو اینقدر دوست داری بهش میگی داداش وقتی هم میخوای زود برات کاری انجام بده بهش میگی مههههههههههه

دامنه لغاتت شکر خدا اینقدر گسترده شده که نگو شب بهت میگم بابا رو بیدار کن چایی اش رو بخوره اول گفتی بابا بعد از چند لحظه بابا جی ( بابا جون ) - از هر کلمه ای برای بیدار کرد بابا جون استفاده میکردی بعد گفتی بابا امی بعد داداش و بعد با فریاد امیییییییییییییییییییی که بابا بلند شد چشم بسته چایی اش رو خورد . الهی قربون جذبه ات بشم مننننننننن

دو شب پیش میخواستم بیام نی نی پیج تبلت رو بالا سرت قایم کرده بودم ، نورش رو که کمی دیدی سریع گفتی تبلت ، گفتم نه عزیزم وقت لالا کردنه نه تبلت و دوباره تکرار کردی من هم دوباره جملات قبلی رو گفتم بعد بهم گفتی تبلت بابا هیسسسسسسسسسسسسسس و من این شکلی شدم

یه کلیپ یه دختر بچه اس که داره ماست و با نعنا میخوره ادای دختره رو درمییاری یهو میگی ماست بعد نعنا عین کلمات و اداهاش رو تکرار میکنی ، از استقلالت بگم که دوست داری خودت در خیابان بدون اینکه دست منو بگیری راه بری ، خودت غذاتو بخوری ولی چه غذا خوردنی دو تا دونه برنج خودت میخوری بقیه اش پخش و پلا میشن الهی فدات بشم خیلی دوست دارم هوار میلیون تا ای تنها دلیل نفس کشیدنمون رز زیبا و عزیزم


تاریخ : 18 اسفند 1392 - 18:31 | توسط : مامان رز | بازدید : 3812 | موضوع : وبلاگ | 62 نظر

مروری بر گذر زمان

دوست دارم دوست دارم هنوز عشق منی ،میدونم منو از یاد میبری ،بهونه نفس کشیدنم توییی

دوست دارم تو قلب من فقط توییییییییییییییییییییییی

مامان قربون این خنده هات بشه ، سال 92 هم داره تموم میشه این عکس ها مروری به سال 91 است زندگی علی رغم همه فراز و نشیب هایی که داره مثل برق و باد میگذره ، دختر عزیزتر از جانم همه روح و روانم چهار ماه با هم چه روزهای سختی رو گذرونیدیم علی رغم اینکه خیلی بابا مامان ها دوست دارن نوزادی بچه هاشون تکرار بشه ولی من دوست ندارم چهار ماه کولیک داشتی و من چه زجری کشیدم چقدر گریه کردم و از این میترسیدم که مبادا من در حقت کوتاهی کردم که تو اینطور درد میکشی ولی با لطف پرودگار متعال چهار ماه سختی تموم شد.

دارم از یاد تو میرم بی تو هر لحظه میمیرم، ته زندگیم همین جاست بدون اینو که میمیرم،میگم عاشق تو هستم بی تو آروم نمیگیرم................... این عکس چهل روزگی بود عاشقتم.

قربونت برم که از همون اول ملوسک خانم بودی و روز به روزم که بزرگ تر میشی عسل تر و شیرین تر میشی تنها تفاوتی که پیدا کردی کوچولو بودی تپل بودی الان باربی مامان شدی عشقم

این عکست رو خیلی دوست دارم فدای این لبای کوچولوت بشم من،همه چیز من و بابا ، بود و نبودمون دارو ندارومون رز، میمیرمت براتتتتتتتتتت عزیزم قربون قد وبالات

تازگی ها یاد گرفتی خیلی ملوس و با صدا بوس میکنی ، اینقدر قشنگ بغل میکنی که ادم میخواد غش کنه ، وقتی کسی سرفه میکنه میری میزنی پشتش و میگی خوب وقتی بگه خوب بی خیالش میشی ، چهاردست و پا میشی و میگی بییم یعنی بریم و هر دو باید چهاردست و پا حرکت کنیم ، به لیست های روزانه ات که به بابا میدی نون و دوغ و ماست و موس (موز) ایش ( شیر) پوخ (پرتغال) تلبت اضافه شده اینقدر کامل بیان میکنی که نگو ، به عمو مصطفی میگی مسی ، به خاله مونس اول میگفتی موسس بعد یکی دوبار گفتی موسی و ما کلی خندیدیم خوشت اومد دیگه موسی صداش میکنی، میگیم احوال پرسی کن میگی خوبی؟ باید بگیم مرسی ، بعد ما میگیم خوبی ؟ شما میگی : مرسی . چند شب پیش بابا از سرکار اومد بهت گفت بابا خسته اس حالا شما تکرار میکنی بابا خشتش.


تاریخ : 23 بهمن 1392 - 19:17 | توسط : مامان رز | بازدید : 4465 | موضوع : وبلاگ | 85 نظر

تولد بابا ابراهیم از زبان رز خانم

سلام دوستای خوبم خوبین من هم به قول مامانیم شکر خدا خیلی خوبم امیدوارم در این سرمای برف سرما نخورم روز چهارشنبه من و مامانی تونستیم حسابی بابا جونم رو سوپرایز کنیم براش گل خریدیم کیک خریدیم : ایناهاش

وقتی لباسم رو عوض کردم و موهام رو شونه کردم و بستم البته به کمک مامانم ، یهو مامانم تصمیم گرفت منو بخوره و اگه بابام نبود من توسط مامانم بلعیده شده بودم که اثراتش به جا مونده ،همش میگفت میخوام قورتش بدم که بابام به دادم رسید همین جا ازش متشکرم من بعد از رویت کیک تصمیم گرفتم تستش کنم برای همین امر به روی میز رفتم البته به اصرار خودم ، دوستم نمیداشتم میز شلوغ شه به همین خاطر اجازه نمیدادم مامانی شلوغش کنه ، یه کوچولو تست کردم

دوست میداشتم اینها چیزهایی که اسمش رو نمیدونستم رو دربیارم تا کیک بابام خراب نشه ولی وقتی اون بزرگتره که مامانم میگفت فشفشه اس رو درآوردم خیلی نوکش تیز بود و دردم اومد این شکلی شدم

همش از من عکس میگرفتن خوب بود دوست داشتم همشم مامان بابام میگفتن رز ما از همه رز های دنیا خوشگلتره اینهم خوب میدونستم آخه هر جا میرم همه دوستم میدارن و این امر باعث حسادت حسودهای زیادی شده است بگذریم به هر حال

اینجا مامانی میگه بزن قدش دارم میزنم

در این عکس هم بابام داره شمع ها رو برام روشن میکنه و من منتظرم تا فوتشون کنم 

دوستای عزیزم این اسمش فشفشه اس اولش دوستش نداشتم ولی بعد خوشم اومد و با بابام همه رو روشن کردیم خوب بود

حالا دارم همش خودم شمع ها رو فوت میکنم منظورم عکس بالاست

این هم شام تولد ( رولت لازانیا +ژله ) که بابام میگفت خیلی خیلی خوشمزه اس البته من هم یه کمی خوردم من به مامانی نمره 9 میدم چون من که همه دندون هام درنیومده یه کمی سختم بود

این هم کادوها : انگشتر عقیق از طرف مامانی و انگشتر فیروزه از طرف من مبارکت باشه همین

الهی من فدای یه دونه دختر نازم بشم که اینقدر نسبت به همه چی کنجکاو بود و تست میکرد کلی هم برای باباش رقصیده قربونش برم البته قبل از اینکه بخوام میز رو بچینم ،بعدش اول تا آخر کنار میز تشریف داشتی گل نازم ، من خیلی خوشحالم و بهت افتخار میکنم که زیباترین گل روی زمین هستی دامنه لغاتت خیلی گسترده شده به تبلت میگی تبدت - اسم من و بابایی رو هم میگی البته من رو درا صدا میکنی مخصوصا موقع قایم موشک بازی برای اینکه زودتر بیرون بیام همش تکرار میکنی ، وقتی اسم بابا رو میگی و بابا جواب نمیده سریع میگی بابا،وقتی گرم صحبت کردن با تلفن هستم به زور میگیری و پشتت قایم میکنی و میگی نیست وقتی بابایی شدیدا محو تماشای فیلمه تلویزیون رو خاموش میکنی و با کلی ناز میگی بابا ، نیست ، رفت

در پذیرایی دراز میکشی و به ما اشاره میکنی و میگی بوس، لیست درخواستی روزانه ات از بابا : ایش- دوخ-نون - موس(موز)پرت( پرتغال) ایس( ایستک) میباشد

هر چیزی میخوری حتی آب سریع میگی دست و ما باید دست بزنیم ، به شیر میگی ایش

با کوچکترین صدایی در راهرو ،میدوی پشت در ورودی آپارتمان و همش میگی نعنا یعنی ثنا ، خراب کار و بریز و بپاش حرفه ای هستی با جمع کردن هم کاری نداری چون من در خدمت شما هستم.

چند روز پیش یه کاری کردی که من رو شدیدا تحت تاثیر قرار دادی روز جمعه وقتی خواب بودیم بیدار شدی یواشکی نگات کردم آروم اومدی سرت رو زیر دست من کردی ودوباره خوابیدی جوجه رنگی من ، خیلی دوست دارم هر چی بگم بازم کمه عاشقتم دم و بازدم مامان و بابا بووووووووووووووووووسسسسس

از خداوند متعال میخوام همیشه صحیح و سالم و شاد باشی قربونت برم. جوووونم


تاریخ : 13 بهمن 1392 - 18:25 | توسط : مامان رز | بازدید : 7599 | موضوع : وبلاگ | 62 نظر

بابای خوب و نازنینم روز تبلدت مبارک باشه دس

سلام من رز گلچین هستم این عکس منه تازه از خواب پاشدم و اما بریم سر اصل داستان و اون اینه که

بهمن ماه یه روز خیلی قشنگ و بزرگه :آخه تبلد بابا جونمه هورااااااااااااااااا من و مامانم این روز خیلی دوست داریم و براش کلی برنامه داریم و نمیتونم بگم چون یه رازه بین من و مامانم ، میترسم بگم و بابایی بیاد بهم سر بزنه و بفهمه ، همین جا میخوام به بهترین بابای دنیا بگم بابا ابراهیم عزیزم خیلی خیلی دوست داریم و اون بیست تاس و ازت بابت زحماتی که میکشی صمیمانه و از ته قلبم سپاسگزارم

آرزو میکنم همیشه سالم و سلامت و شاد و مهربون و خوشحال باشی ما امشب بی صبرانه منتظرتیم تا مثل همیشه سه تایی برقصیم و شادی کنیم

خیلی دوست دارم و مثل همیشه میبوسمت بابا جون

و حالا مامانی :

ابراهیم عزیزم 

وجود تو تنها هدیه گرانبهایی بود که خداوند من را لایق آن دانست

و هدیه من به تو نازنین قلب عاشقی است که فقط برای تو می تپد

عاشقانه و صادقانه دوستت دارم و سالروز تولدت رو تبریک میگویم.


تاریخ : 09 بهمن 1392 - 22:12 | توسط : مامان رز | بازدید : 2521 | موضوع : وبلاگ | 42 نظر

دندون ده و یازدهم چشم ما رو روشن کردن

سلام عزیز دلم دختر نازم چهارشنبه 92/10/25 وقتی رفتیم خونه مون طی یه عملیات انتهاری من و بابایی متوجه دو تا مروارید دیگه یعنی آسیاهای پائین شدیم و خیلی خوشحال شدیم قربونت برم مبارکت باشه من همچنان چشم انتظار 9 تای باقی مونده هستم عصر روز پنج شنبه همسایه طبقه چهارم ما رو برای تولد دخترش که یهویی شده بود دعوتمون کرد و به علت ضیق وقت بابا ابراهیم جون رز خانم رو برد حموم و لباس هاش رو پوشوند و موهاشم با سشوار خشک کرد و همین باعث شده بود تا موهات حالتش بیشتر از قبل بشه و بدین ترتیب ما رفیتم تولد مبینا خانم

چون رز خانم حسابی خوابیده بود کلی چشم هاش باد کرده بود، با ورود ما ثنا خواهر مبینا و دوست رز خانم اومد جلو و خواست رز خانم رو ببوسه که دختر افاده ای من با صدای بلند گفت نعنااااااااااااااا یعنی ثنا

رفتیم نشستیم و استقبال گرمی از ما به عمل اومد سمت راست ثنا خانم سه سال و نیمه ، وسطی مبینا خانم 9 ساله و سمت چپی عشقم رز خانم 1.5 ساله

ما کنار عمه خانم نشسته بودیم که دو تا پسر داشت و مجذوب دختر ما شده بود و همش پسرش رو صدا میکرد و میگفت بیا این دختر خوشگل رو ببین علی رغم نگاه های امیر مهدی ولی رز خانم اصلا بهش نگاهم نکرد و بنده خدا همون جا آویزون بود و اینم پسر عمه عاشق ؛ اینجا دخترم رفته بود که عکس بگیره امیر چشم منو دور دیده بود و سریع اومده بود تا کنار دخترم باشه که ........

غافل اینکه رز خانم دختر منه و زرنگ ، امیر خواستگار دخترم در تولده نظرتون چیه ؟

رز خانمم هم به میل خودش ودرخواست مبینا و اصرار ثنا سریع جابه چا شد و اینگونه امیر جان ضایع شد و آویزان .............. ای بابا ثنا ول کن دخترم رو دیگه .............

ای بابا ، ثنا ولم کن کیفم افتاد 

متاسفانه بقیه عکس ها رو آپلود نمیکنه ............... این پست ادامه دارد.....


تاریخ : 28 دی 1392 - 22:35 | توسط : مامان رز | بازدید : 2812 | موضوع : وبلاگ | 54 نظر

دندون نهم هم بالاخره بیرون اومد

این پست از من و رز خانم :

اول من " تبریک و اعتراف عاشقانه (عزیزم 18 ماهگیت و دندون نهمت مبارک ای همه چیز مامان و بابا)

روزهای زندگی ام گرم میگذرد با تو، به گرمی لحظه هایی که تو در آغوشمی، با تو گرم هستم و نمیسوزد عشقمان ای خورشید خاموش نشدنی ، همچو یک رود که آرام میگذرد عشق ما نیز آرام میگذرد و تویی سرچشمه زلال این دل ، ساعت عشقمان تمام لحظه های زندگیست ، ثانیه هایی که پر از عطر و بوی عاشقیست ، ای جان من ای روح من ای تمام هستی و وجود من ، ای گل رز من به پاکی چشمهایت ، به وسعت نگاه بی همتایت ، به زیبایی چشمهایت به وسعت بی همتایت

تورا میخواهم همنفسمی: ای که با تو یک نفس عاشقم

همزبانمی : ای که با تو یک صدا برایت احساسات عاشقانه ام را میگویم

حرفی نمانده جز سکوت بین من و چشمهایت که در این سکوت میتوان یک دنیا عشق را خواند

چه بی انتهاست قصر عشق من و پدرت با وجود تو ، و چقدر ما خوشبختیم از اینکه تو مال ما و در کنار ما هستی ، در کنار تو :تویی که برایمان از همه چیز بالاتری و از همه کس عزیزتر ، دوستت دارم

پیشاپیش از بی کیفیت بودن عکس ها عذرخواهی میکنم مامانی اینقدر وول میخوری که ........

حالا رز خانمی :دیروز ما رفتیم برای واکسن پایان 18 ماهگی و اینگونه شد : اول صدقه برای سلامتیم بعد

ببینم قدم چند شده وزنم چقدره ؟ لطفا قدم رو بگیرین ؟

اه این که بابامه ، بابام خیلی دوسم داره و همه چی برام میخره من هم خیلی دوسش دارم

وبازهم بابای خانواده که جا داره ازشون بایت همراهی های واکسنی تشکر کنم ممنونم بابا جون

بعدشم واکسن و قطره و کلی گریه و جیغ های من

رفتیم خونه مامانی همش نگرانم بود و همش پیشم بود و خیلی بغلم میکرد بعد کمی خوابیدم یادم افتاد که باید کلاه بزارم سرم تا برم و ............. بله نماز بخونم

اینجا محراب نماز من میباشد که قبلش شیشه اش به اتاق من منتقل شده و من اینجا عبادت میکنم به روش خودم ، هر نماز با یک کلاه

یادتون باشه دعاها و شکر گزاری هاتون دقیقا مهر رو میگیریم جلوی دهانمون و بدین ترتیب میگیم ای بابا ، مامان برو دیگه دارم نماز میخونم

من که نماز میخونم گل رزی هستم از گل های بهشت ، بعدشم باهد به شمعدون های مامانم دست بزنم

پس نتیجه گیری میکنیم که هر کی نماز بخونه میتونه شمعدون تست کنه تا پست بعدی آف ( خداحافظ)

دامنه لغاتم خیلی گسترده شده در اولین فرصت به سمع و نظرتون میرسونم آف


تاریخ : 23 دی 1392 - 22:20 | توسط : مامان رز | بازدید : 2353 | موضوع : وبلاگ | 46 نظر